ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد . . ..
|
تعداد ارسال
۸
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
مظلوم تر از جواد”ع”بغداد نداشت / آن مظهر داد ، تاب بیداد نداشت می خواست که فریاد کند تشنه لبم / از سوز عطش طاقت فریاد نداشت . .
|
تعداد ارسال
۲
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
ای باب الحوائج، یا جواد الائمه! ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند در حالی که هنوز بیش از ۲۵ گُل در باغِ عمرت شکوفا نشده بود . . .
|
تعداد ارسال
۱
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
خانه ی دل از غم آن آشنا آتش گرفت یا که گویم قلب او هم از جفا آتش گرفت زهر کینه همچو میخی روی سینه جا گرفت سینه و قلب و همه جای شما آتش گرفت . . .
|
تعداد ارسال
۱
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
سلام ما به رخ انور امام جواد / درود ما، به تن اطهر امام جواد غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود / کسى به وادى غم، یاور امام جواد .
|
تعداد ارسال
۱
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
گر که دردم دواکنى چه شود حاجتم را روا کنى چه شود قسمتم کربلا کنى چه شود یا جوادالائمه ادرکنى اى که روح عبادتى ما را عذر خواه قیامتى ما را جان زهرا عنایتى ما را یا جوادالائمه ادرکنى
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
گلچین به باغ پرپر من خنده میکند بر حال زارو مضطرمن خنده میکند این درد خویش را به که گویم که ای خدا در بی کسیم همسر من خنده میکند . . .
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
لب تشنه بود ، تشنة یک جرعه آب بود مردی که درد های دلش بی حساب بود پا می کشید گوشة حجره به روی خاک پروانه وار غرق تب و التهاب بود . . .
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
سلام بر امام جواد(ع) که ۲۵ سال، خورشید فضیلت را رویاند و شکوفاند و خود، فروزان تر از خورشید تابید و درخشید .
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب / از غربت آن غریب کن یاد امشب مسموم شد از زهر، جواد بن رضا / در حجره ی در بسته ی بغداد امشب .
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
منکه از سوز عطش در تب تابم مادر / تشنه ام تشنه ی یک جرعه ی آبم مادر عجل آمد به سراغ من و در این دم مرگ / نه به بالین پسرم هست نه بابم مادر . . .
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|
|
تعداد ارسال
۰
تاریخ :
۱۳۹۴/۱۰/۷
|
|